دل میزنم به دریا ، پا میذارم تو جاده
راهی میشم دوباره ، با پاهای پیاده
راهی میشم ، به سوی خاکی آسمونی
که داره عطر مهربونی ، عطر حریم بینشونی
میام و دارم ، شور و نوایی
میخوام بگیرم ، اذن رهایی
ای شهدا ، ای شهدا
دل میزنم به دریا ، پا میذارم تو جاده
راهی میشم دوباره ، با پاهای پیاده
راهی میشم ، به سوی خاکی آسمونی
که داره عطر مهربونی ، عطر حریم بینشونی
میام و دارم ، شور و نوایی
میخوام بگیرم ، اذن رهایی
ای شهدا ، ای شهدا
اگه که قلبمو شیدا کردم
اگه که چشمامو دریا کردم
من با هزار امید اینجا هستم
گمشدهمو شاید پیدا کردم
گمشدهمو شاید پیدا کردم
دارم گلهها ، از فاصلهها
جا مونده منم ، از قافلهها
ــــــــــــــــــــــــــــ
اومدم اینجا قلبم ، رنگ خدا بگیره
شیوه عاشقی رو ، از شهدا بگیره
با یادشون ، جاریه اشکای زلالم
میخوام که با شروع سالم ، عوض بشه دوباره حالم
مدد میگیرم ، از خود مادر
که دم بگیرم ، تا دمِ آخر
یا فاطمه ، یا فاطمه
ولایتت همه آمال من
روشنی بخشِ ماه و سال من
دلمو زیر و رو کرده مهرت
تویی محول الاحوال من
من از تو میخوام ، تنها یه حاجت
اذن رهایی ، رزق شهادت
ــــــــــــــــــــــــــــ
میخوام مثه شهیدا ، نذر غمش بمیرم
یه روزی انتقامِ ، مادرمو بگیرم
اون روزی که ، تو کوچه محشری به پا شد
فاطمه یار مرتضی شد ، برای رهبرش فدا شد
فدایی شد تا ، بمونه روشن
چراغ این راه ، واسه تو و من
یا فاطمه ، یا فاطمه
تا روزی که بیاد خورشید از راه
روشنه راهمون با نورِ ماه
یاور و یار رهبر میمونم
تا جمعه ظهور انشاءالله
ذکر لب ما ، با شور و نوا
ای جانِ جهان ، یا مهدی بیا
شاعر: آقای یوسف رحیمی